گنگسترهای آمریکایی وارد می شوند!

سینمای هالیوود امسال بعد از قرار دادن جت لی و جیسون استاتهام در فیلم نا موفق جنگ در اقدامی دیگر 2 بازیگر اسکاری خود را در گنگستر آمریکایی روبروی هم قرار داد تا بتواند ثابت کند که می تواند در این نوع فیلمها هم به موفقیت دست یابد . اما این بار این دو بازیگر زیر دستان کارگردان بزرگ هالیوود ریدلی اسکات به ایفای نقش پرداختند . کارگردانی که نام او در کنار راسل کرو توانست فیلم موفق گلادیاتور را صاحب چند اسکار در سال 2000 کند.

داستان فیلم گنگستر آمریکایی درباره ی زندگی واقعی فرانک لوکاس (دنزل واشنگتون) است که توانسته بود در زمان جنگ آمریکا و ویتنام با وارد کردن هروئین از جنوب آسیای شرقی به بزرگترین تاجر مواد مخدر در کارولینای شمالی بدل شود . اما داستان به همینجا ختم نمی شود چون پس از به دام افتادن او توسط ریچی (راسل کرو) ماموری که پس از یافتن یک میلیون دلار پول در صندوق ماشین متعلق به یک خلافکار در زمان اوج رشوه گیری ماموران آمریکایی پولها را به اداره پلیس تحویل داده بود آن دو با همکاری هم توانستند بیش از سه چهارم ماموران فدرال آمریکا را به جرم رشوه خواری دستگیر کنند و همچنین نام ارتش آمریکا را به خاطر حمل هروئین برای فرانک لوکاس به ننگ بکشند .

دنزل واشنگتون در این فیلم همان چهره ی عبوس و سنگی همیشگی را دارد با این تفاوت که مانند فیلمهای گذشته اش این چهره در هم نمی شکند و حتی پس از بازداشت توسط پلیس اعتماد به نفس بالای فرانک لوکاس را به نمایش می گذارد . اما راسل کرو این بار بسیار متفاوت عمل کرده و دیگر از آن چهره ی ماکسیموس در گلادیاتور خبری نیست . ماموری هوس ران که تنها علاقه اش به فرزندش است ولی حتی به خاطر نشان دادن درستکاری مجبور می شود او و همسر خود را ترک کند . ولی کارگردان اسکاری این فیلم هم این بار همچون فیلم های گذشته خود توانسته با افزودن عناصری در داستان و سبک خاص کارگردانی مربوط به خود تماشاگر را جذب داستان کند . بر روی موسیقی فیلم بسیار عالی کار شده موسیقی ای تشکیل شده از موسیقی درام غربی و موسیقی هیجان انگیز آسیای شرقی که باعث می شود بیننده بسیار عالی با فیلم ارتباط بر قرار کند .

مدت زمان پخش فیلم نسبتا زیاد است (چیزی حدود دو ساعت و 37 دقیقه) اما مطمئنا هرگز در طول تماشای فیلم احساس خستگی نمی کنید . حال و هوای تصاویر هم بسیار دلگیر است وخیلی شبیه حال و هوای بازی مکس پین است بخصوص در زمانی که ماموران پلیس با لباسهای شخصی و شات گان به دست در یکی از برجهای محله ای فقیر نشین با قاچاقچیان در گیر می شوند .

در کل امیدوارم این فیلم بتواند موفقیت گلادیاتور را برای ریدلی اسکات داشته باشد (گرچه بعید می دانم) اما با توجه به فیلمهایی که امسال اکران شد همچین هم دور از ذهن نیست.

پی نوشت : انگار پیش بینیم درست در اومد خانوم «روبی دی » بازیگر نقش مادر فرانک لوکاس اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل رو از آن خودش کرد .

اره ۴ اکران شد

توی این چند ساله فیلم اره یکی از بهترین گزینه ها برای دوستداران سینمای جنایی و وحشت بوده فیلمی که تا پارسال سه قسمت اون دقیقا در هفته های مصادف با هالووین اکران شد تا حتی سینماهای آمریکا هم ترسناک باشند قسمت اول فیلم اره هزینه ی کمی برای ساخت داشت که چندین برابر اون رو به تهیه کننده هاش برگردوند این قسمت فیلم خیلی داشتان هوشمندانه ای داشت و بیشتر سکانس هاش توی یک توالت عمومی می گذشت حتی تا ته فیلم هیچ کس به فکرش خطور نمی کرد که اره همون جسد وسط توالت هست. قسمت دومش رو من ندیدم ولی از دوستان شنیدم که سبک داستان سرایی شباهت زیادی به یک داشت ولی با قتلهای وحشتناکتر اما قسمت سوم که پارسال اکران شد داستان قوی ای نداشت و فقط به لطف کارگردانی و تدوین تونسته بود که در حد اره های دیگه باشه چون توی داستان خود به خود همه ی ماجرا لو میره و در حقیقت در پایان تماشاچی میتونه خیلی راحت پایان داستان رو حدس بزنه اما کارگردان تونسته بود کاری کنه که تماشاچی جواب های معما رو که در طول فیلم دیده بود یادش نمونه اما ویژگی قسمت سوم این بود که سر انجام معلوم میشه که قاتل اره ای دستیاری به نام آماندا داره که تو قسمت اول دیده بودیم که تنها کسی بود که از دست اره تونسته بود فرار کنه یا به قولی در بازیهاش پیروز بشه . در پایان داستان هم همه خیالشون راحت شد که اره و آماندا خلاصه کشته شدن مخصوصا در لحظه ای که اره میمیره خیلی ها دلشون خنک شد .

اما انگار هالیوودی ها نتونستند از درآمد حاصل از ساخت اره چشم پوشی کنند و در هالووین امسال هم اره ی 4 رو اکران کنند و در واقع خط اصلی داستان اینه که بفهمه اره واقعا مرده ؟ و یا این که نقشه ی قتلهای جدید رو قبل از مرگش کشیده بوده که در این رابطه میشه یه حدس هایی از روی پوستر فیلم زد که سر اره توی ترازو هست حالا معلوم نیست حدسها درست هست یانه ؟

پی نوشت : این یک مطلب خبریه و تنها دلیلی که فرستادمش این بود که به نظرم جالب اومد ولی در کل من توی مجموعه ی فیلم هام از این که دوتا فیلم رو برای خودم کپی کردم ناراحت هستم یکی مرد حصیری (با بازی نیکلاس کیج) بود و بعدی همین اره است چون اصلا از این دوتا خوشم نمی آد.

راتاتویی ، سنجد

اگه عاشق فیلمهای انیمیشنی باشین حتما تا حالا خبر دارین که محصول جدید شرکت پیکسار که پارسال انیمیشن «ماشینها» رو وارد بازار کرد با نام «راتاتویی» روی پرده سینماست دیروز من توی کلوپ این فیلم رو با کیفیت DVD خریدم که کلی هم حال کردم . انیمیشن در کل حال و هوای طنز داره و بسیار هم خوش ساخت است . حرکات شخصیتها خیلی زیبا طراحی شده و درون مایه ی طنز شخصیتها خیلی خوب پرداخت شده . اما جدای از جلوه های بصری این انیمیشن داستان جالب و قوی ای داره که باعث میشه که کاربر خیلی راحت با شخصیتها و داستان ارتباط برقرار کنه .

اما منظورم از این نوشته به به چه چه کردن برای این کارتون نبود می خواستم این رو بگم که چرا تو ایرانی که این همه استعداد وجود داره و این همه ابزار برای بچه ها کارتونهایی با داستان های اصیل ایرانی و به سبک نوین نمی سازن ایران درسته که در سینما از جایگاه خوبی در دنیا برخوردار نیست ولی میتونه صنعت انیمیشنش رو تقویت کنه بدبخت بچه های کوچولوی ایرانی که عوض دیدن کارتونهای وطنی یا باید به خارجیهاش رضایت بدن که در این صورت وقتی رفتن خارج ازشون پرسدین قهرمان اسطوره ایتون کیه بگه هرکول و یا اینکه بشینه سنجد نگاه کنه و یا این انیمیشن های در پیتی که وقتی کاراکتر راه میره انگار چوب تو اونجاش کردن که باز اگه دوباره رفت خارج همون سوال رو ازش کردن میگه رستم ولی به هرکول اونا حسودیشون شه در مجموع پیشنهاد میکنه علاوه بر نگاه کردن این انیمیشن زیبا اونایی که تو این زمینه تخصص دارن یه آستینی بالا بزنن تا شاید …

ترانسفورمرز یک شاهکار در جلوه های ویژه

یکی از فیلم هایی که در تابستان امسال سرو صدای زیادی به پا کرد فیلم Transformers یا تبدیل کننده ها بود داستان فیلم درباره ی جسمی مکعب شکل است که به روایت فیلم قادر به تبدیل اجسام به روبات یا اتوبت است که در گذشته ای دور دنیایی را خلق کرده ولی در این دنیا هم نبردی میان خیر و شر رخ می دهد که به گم شدن مکعب می انجامد و جایی که مکعب یافت میشود جایی نیست جز زمین ادامه ی داستان رو اعریف نمی کنم تا خودتون ببینید . در مجموع جلوه های ویژه ی فیلم شباهت زیادی به کارتون دژ فضایی داره که در اون ماشین ها به روباتهایی عظیم الجثه تبدیل میشن.نقش اول فیلم را بازیگر جوان هالیوود شیا لابوف بازی میکنه که فیلم هایی مثل کنستانتین و دیستربیا رو در کارنامش داره و سال آینده هم قرار فیلم ایندیانا جونز و پادشاهی جمجمه ی کریستالی ازز اون به نمایش در بیاد این فیلم در سینماهای آمریکا ۳۱۱,۳۸۱,۵۴۶ دلار فروش کرد که به نظر من رقم خوبی بود .

متاسفانه این فیلم هم مانند فیلم “Breach ” و ” افسر نیروی دریایی ” از اهداف جنگ سرد آمریکایی دور نمونده به طوری که وقتی که افسران FBI در فیلم می خوان کدهای فرستاده شده از اوتوبوت ها رو بررسی کنند به فکر خرابکاری کشورهای دشمن آمریکا می گردند و اولین کشوری هم که به ذهنشون میرسه جایی نیست جز ایران ولی با این تفاوت که سر انجام به این نتیجه می رسند که ایران قدرت هک کردن و یا مبارزه با سیستم های آنها را ندارد . که من آخرشم نفهمیدم اینا از جون این ایرانیهای گل چی می خوان بابا آمریکاییها با دم شیر بازی نکنین.

اما موضوع اصلی بحث درباره ی ساخت فیلم در مورد جلوه های ویژه ی اون هست که واقعا زیبا کار شده به طووری که هیچ کس به ذهنش هم خطور نمی کنه که این روباتهای گنده بک با اون ر و فرضی خاص خودشون و جلوه ی زیبای اندامشون کار کامپیوتر باشه انفجارهای فیلم فوق العاده زیبا هستند مخصوصا هم در جنگ آخر که بین دو جبهه ی انسان ها و روباتهای نیک با روباتهای شر هست تخریب ساختمانها از این بهتر نمیتونست ساخته بشه . روباتها هم هرکدام طراحی – سرعت -جثه و ویژگی های خاص خودشون رو دارند که بهتریشون روبات شری است که مثل اسکیت بازها حرکت می کنه که در نوع خودش خیلی جالبه فضا سازیهای فیلم فوق العاده عالی کار شده اند مخصوصا در مبارزه ی پایانی که جنگ در وسط شهر رخ میده و با تخریب ساختمانها و روباتها هیجان صحنه دو چندان میشه .

آهنگ سازی فیلم با این که از آهنگ های سبک قدیمی و هیجان انگیز هالیوودی جان گرفته ولی واقعا با صحنه ها Match شده و در فضا سازی هزچه بهتر فیلم کمک شایانی به کارگردان کرده در مجموع این فیلم یک اکشن هیجان آور هالیوودی است که ارزش دیدن رو داره فقط طبق معمول پیشنهاد می کنم اگه فیلم زبان اصلیه و زبانتون مثل من خوب نیست اون رو زیر نویس ببینین تا فیلم رو کامل متوجه بشین .

درضمن باید اضافه کنم که طبق آمار سایت یاهو این فیلم از در نظر سنجی از ۱۴ منتقد سینما نمره ی B منفی و از میان ۷۱۲۸۴ کاربر سایت یاهو نمره ی B مثبت رو به خودش اختصاص داده که به نظر من هم دومی بهترین نمره برای اون هست .

برای دیدن پوسترها و اطلاعات بیشتری درباره فیلم می تونین به اینجا رجوع کنین.

مرد عنکبوتی ۳ و جلوه های ویژه

همونطور که دوست عزیزم میلاد در این مطلب گفتند قرار هستش که امشب از برنامه سینما یک مرد عنکبوتی پخش بشه به همین دلیل تصمیم گرفتم یک مقدار تو اینترنت به دنبال اخباری درباره ی این فیلم برخوردم به همین دلیل تصمیم گرفتم که اون مطالب رو طی مقاله ای تو وبلاگم بنویسم که در ادامه می خونین . (باز بگین نداشتن کپی رایت بد و ایران خوب نیست بابا هنوزم تو خود آمریکا هستن کسایی که نتونستن برن سینما و این فیلم را ببینن حتی تو حتی DVD اش هم بیرون نیومده اما خرجش برای ما فقط روشن کردن تلویزیونه که البته فکر نکنین صدا و سیما این فیلم را از هالیوود خریده ها همون با نقض قوانین کپی رایت این کار صورت گرفته . پس بگین ماشالله ایران .)

این فیلم در مجموع ۲۵۰ میلیون دلار برای تهیه کننده اش خرج برداشت ولی توانست در ۳ روز اول نمایش خود ۱۳۵ میلیون دلار آن را جبران کند . پس از این لحاظ مرد هنکبوتی یکی از پر در آمدترین محصولات هالیوود است اما بریم سر موضوع جلوه های ویژه.

یکی از نقاط قوت جلوه های ویژه ی مرد عنکبوتی ۳ جانور شروری به نام مرد شنی هست که به گفته ی کارگردان فیلم سام ریمی ساختن آن بزرگترین چالش پروژه ی این فیلم بود و از آنجایی که تا کنون همچین چیزی در فیلمهای هالیوودی با چنین کیفیتی ساخته نشده بود پس فناوری و ابزارهای لازم برای ساخت آن هم طراحی نشده بودند در اینجا بود که کار اصلی اسکات استوکدیک باید به عنوان مسئول جلوه های ویژه ی فیلم چاره ای برای آن می اندیشید. تا زمان ساخت این فیلم تنها نرم افزارهایی بودند که توانایی ساخت و کنترل چند هزار دانه ی شن را در ثانیه داشتند اما این برای جلب رضایت کارگردان فیلم کافی نبود و نمی توانست اورا راضی کند . آنها برنامه ای می خواستند که بتوانند به کمک آن میلیاردها ذره را کنترل کنند برای همین هم گروهی از برنامه نویسان به سرپرستی داگلاس بلوم – کریس آلن و جاناتان کوهن وارد عمل شدند و برنامه ای را نوشتند تا کار انیماتورها را راحت تر کرده و اسکات استوکدیک را راضی کند . به گفته ی اسکات استوکدیک اگر یک برنامه نویس می خواست به تنهایی این کار را انجام دهد حداقل به ده سال وقت نیاز داشت ولی این گروه برنامه نویسی توانستند در مدت کمی این نرم افزار را طراحی و توسعه دهند. اما داستان به همین جا ختم نشد این گروه برای طراحی سند من و برای هرچه بیشتر طبیعی نشان دادن آن باید می توانستند که از رفتار طبیعی شن و ماسه سر در آورند به همین خاطر سام ریمی به همراه بیل پاپ فیلم بردار مجموعه شروع به فیلم برداری از انواع رفتارهای شن و ماسه کردند تا این که سر انجام توانستند معادلات مربوط به این رفتارها را در اختیار انیماتور ها قرار دهند . اما مشکل بزرگتری نیز در سر راه آنها بود . آنها باید می توانستند یک موجود شنی رایانه ای را با شخصیت اصلی مرد شنی که یک آدم بود و حالات مختلف مرد شنی که گاهی اوقات به غولی عظیم الجثه تبدیل میشد را با هم ترکیب کنند هم زمان با طراحی معادلات به دست آمده از حرکات شن بود که اسپنسر کوک مسئول انیمیشن فیلم دست به کار شده بود و شخصیت آن را طراحی می کرد . اما نکته ی جالب تر این بود که در هیچ یک از کتاب های اسپایدر من شخصیت مرد شنی وجود نداشت ولی کارگردان فیلم برای این که فیلم را از حالت همیشگی فیلم های هالیوودی خرج کند به دنبال شخصیت جدیدی برای داستان بودند که سرانجام به شخصیت مرد شنی دست پیدا کردند . بازیگری این شخصیت جالب هم به عهده ی توماس هیدن چرچ بود که به نظر من نقش خودش را خوب بازی کرد.

اما بخش دیگری از فعالیت گروه جلوه های ویژه به شخصیت ونوم اختصاص داشت . این شخصیت در طول فیلم همیشه در حال تغییر است از اولین باری که انگل سیاه رنگ به پوست تافر گریس (بازیگر نقش ونوم و دشمن مرد عنکبوتی) می چشبد و تا پایان فیلم که خود به تنهایی به هیولایی دیگر تبدیل می شود مه در این قسمت شخصیتی کاملا رایانه ای که به اصطلاح به آن Computer Generated هم می گویند خلق می شود.

اما ممکن است که خیلی ها فکر کنند که طراحی مرد عنکبوتی سیاه برای این گروه آسان ترین بخش کار بوده چون حتما طی دو مرحله ی قبلی با رفتارها و نرم افزار های به وجود آورنده ی آن به خوبی آشنا شده اند . اما نه جون کارگردان می خواست کل استایل های فیزیکی اسپایدر من سیاه با اسپایدر من معمولی فرق کنند از طرفی با سیاه شدن لباس مرد عنکبوتی قدرت او زیادتر هم می شود ولی حتما حالا هم می گویید که این فیلم که دیگر تماما کامپیوتری شده پس دیگر گروه جلوه های ویژه کار خاصی انجام نداده . یکی از بهترین قسمت های فیلم زمانی است که پیتر پارکر با دوست خود هری آزبورن می جنگد است که در اینجا دیگر خبری از لباس مرد عنکبوتی نیست و او با یک کت و شلوار در حال اجرای حرکات مرد عنکبوتی است . از این تفاوت ها در این فیلم زیاد است و باعث شده که فیلم از نسخه های قبلی خود بهتر به نظر می رسد .

با وجود جلوه های ویژه ی به کار رفته در این فیلم احتمالا امسال گروه جلوه های ویژه ی آن یکی از برندگان اسکار ۲۰۰۷ خواهد بود البته فیلم های مطرح دیگر با جلوه های ویژه ی قویتری وارد نشده باشتد .